مقلد یا مجتهد یا محقق؟
 
درباره وبلاگ


فرصتی برای مشاهدۀ دوردست نزدیک
آخرین مطالب
پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 184539
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

به سوی یگانگی
مکانی برای مشاهده دوردست نزدیک




گفته شده است که در احکام فرعی دین سلام شخص یا باید به درجه اجتهاد برسد و بتواند احکام شرعی را از منابع اولیه آن استخراج کند یا آن که از مجتهد اعلم تقلید کند. از آنجا که این تقلید، همان حکم عقلی مراجعه فرد به متخصص در یک رشته خاص است ایرادی بر کلیت آن وارد نیست. اما اگر شخص دیندار بخواهد به واقع دینداری کند و چشمش به روی حقایق باطنی عالم باز شود، نه می تواند مقلد بماند و نه کافی است که مجتهد شود. بلکه لازم است به مقام تحقیق برسد.

تحقیق در اینجا به معنای رایج امروزین آن نیست که در مراکز آکامیک از آن سخن به میان می آید و معادل کلمه Research انگلیسی است. بلکه به معنی محقق شدن حقایق عالم در باطن فرد است. رسیدن به مقام تحقیق یعنی آن که فرد به جایی برسد که حقایق باطنی عالم را در وجود خود وجدان و تجربه کند نه آن که منتظر باشد تا از دیگران بشنود.

شمس تبریزی می گوید در مجلسی بودم که در آن سخن از مسائل علمی می رفت. هر کدام از حاضران می گفت: حدثنی فلان عن فلان عن فلان. (یعنی فلان کس از فلان کس دیگر برایم روایت کرد که چنین است و چنان) اما هیچ کدام از این جماعت نگفت حدثنی قلبی عن ربی (یعنی قلب من از پروردگارم برایم روایت کرد)

شخصی که به مقام تحقیق می رسد، خود با باطن عالم در ارتباط قرار می گیرد و آن را در درون خود می یابد و نیازمند آن نیست که به کتاب و نوشته ای مراجعه کند یا سخن راویان را بشنود. وقتی از این منظر نگاه کنیم باید بگوئیم مردم دو دسته اند. یا محققند یا مقلد. و مقلدها یعنی آنها که به مقام تحقیق نایل نشده اند، خود دو دسته اند: مقلدین عالم و متخصص که ایشان را مجتهد نام نهاده اند و مقلدین غیر عالم که ایشان را مقلد نام نهاده اند. البته به ندرت ممکن است مجتهدی را یافت که محقق نیز باشد ولی افسوس که تعداد ایشان بسیار اندک است. (نظیر آیت الله قاضی طباطبائی)

این مطلب، به نحوی یا مطلب قبل (فرو ریختن اتوریته ها) در ارتباط است. نتیجه این مطلب این خواهد بود که ما، مجتهد را آینه تمام نمای دین ندانیم و این توقع را نداشته باشیم که مجتهد، یک الگوی تمام و کمال دینداری و پیاده شدن دین در روان آدمی باشد. بلکه مجتهد را به عنوان یک متخصص در احکام فرعی دین اسلام محترم بدانیم و در صورت لزوم به رأی او مراجعه نماییم.

اگر چنین نگرشی در ما به وجود آمد، با دیدن انحراف از برخی متولیان رسمی دین، نسبت به کل دین بدبین یا سست نخواهیم شد. همچنان که شما با دیدن سیگار کشیدن یک پزشک، در علم پزشکی تردید نمی کنید بلکه تنها آن پزشک را پزشک بی بند و باری خواهید یافت. ما نیز اگر حد تعالیم رسمی علوم دینی و طلبه بودن و مجتهد شدن را بشناسیم و هر مجتهدی را هم رتبه اولیاء مقرب خداوند ندانیم، ایرادات و ضعف هایی که در همه ما از جمله متولیات امر دین هست، به پای دین نوشته نخواهد شد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: